محل تبلیغات شما

نامه های فروغ و گلستان دست به دست می چرخد.حالا که دیگر فروغ نیست!

و دستاش خاموش از نوشتن و صدایش یخ زده در چند شعر دور و عکسهایش .عکس های زنی که سال ها آرزو و عشق هر مردی بود.تحسین برانگیز .زیبا، پر از بعد و سرشار شعور.

تهران همان شهر وحشت زده و مفلوک است، با کاویدن نامه هایت و خط کشیدت بر لب خندت و تنها گذاشتن کامیار!

تهران همان شهری که تو دوستش داشتی!

 

آدم ها شعرهایت را نمی خوانند.فیلم هایت را ندیدند و صدایت را نشنیدند اما دفعات *دوستت دارم * هایت را می شمرند .و آن ها هیچ گاه نخواهند دانست برای نگرستن به کوچه ی خوشبخت با چراغ بیایند.

 

تو میدونی که ابر رهگذر بارون نداره ...

تمام می شود این روزها

حالا که فروغ نیست

ها ,فروغ ,هایت ,  ,تهران ,های ,هایت را ,فروغ نیست ,تهران همان ,حالا که ,آدم ها

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرن شو درنا کامپیوتر